سعید ارکان زاده یزدی، روزنامه نگار باتجربه و مدیر مسئول فصلنامه باژورد، در یادداشتی به مناسبت دهمین سالگرد همیار وب به خط تیره بین رسانه های سنتی و آنلاین پرداخت.
برای مردی که کار خود را از رسانههای رایج سنتی آغاز کرد و هر شب تماشا میکرد که آیا صفحهای که میخواست به چاپخانه برود یا نه، به تایید نهایی سردبیر و مدیر عامل روزنامه میرسید، رسانههای بومی عصر اینترنت به عنوان « Digitato” بسیار آرام بخش هستند و قابل اعتماد نیستند.
شاید فکر میکردم که مدل کسبوکار این رسانهها با آنچه در دورههای روزنامهنگاری در دانشکدههای ارتباطات به ما آموزش داده میشد، متفاوت است. به ما یاد داده بودند که رسانه ها دو بازار دارند: فروش محتوای خود به مخاطبان و توجه مخاطب به تبلیغ کنندگان. اما فکر میکردم رسانههای دیجیتال محلی باید بخشی از محتوای خود را به تبلیغکنندگان بفروشند، مثلاً در قالب گزارشهای تبلیغاتی، که این روزها نام مدرن «تبلیغات همسان» یا اتحادهای تجاری استراتژیکتر به آن داده شده است.
خبرگزاریهای سنتی نیز از قالب آنلاین استفاده نمیکردند، و من از رسانههای دیجیتال محلی که عاشق استارتآپها و شرکتهای فناوری محلی بودند، فاصله گرفتم. زمانی که استارت آپ ها در سال 1390 به اوج خود رسیدند، زمانی که هنوز مشکلات فعلی خود را کشف نکرده بودند و خصومت با آنها چندان واضح نبود، گاهی فکر می کردم رسانه های بومی دیجیتال بیشتر اصول حرفه ای روزنامه نگاری را مد نظر دارند تا منفعت عمومی باشند. شرکتهای تبلیغاتی تجاری هستند و به نوعی نقش روابط عمومی شرکتهای فناوریمحور و مجموعهای از مؤسسات را ایفا میکنند که به «اکوسیستم» معروف هستند. با این نگاه می توانستم ببینم که مثلا سئو در آنها نقش مهمی دارد و یا اینکه مرز بین سازمان تبلیغات و هیئت تحریریه چندان واضح و پررنگ نیست.
اما از سوی دیگر چنین داستان هایی در رسانه های سنتی کم نبود. سیطره سازمان تبلیغات روزنامه ها روز به روز بیشتر می شد و گزارش های پنهانی از شرکت ها بدون نام «آگهی» در صفحات روزنامه ها یا سایت های خبری سنتی منتشر می شد. بنابراین، قالب رسانه ای و تاریخ تولد یک رسانه لزوماً تعیین نمی کند که اصول حرفه ای روزنامه نگاری را تا چه حد پشت سر گذاشته است. چنین مواردی به این بدبینی اولیه پایان می دهد و با آنچه بعداً اتفاق افتاد، خدشه دار می شود.
داستان «سایانات» که اتفاق افتاد و همزمان با مستندسازی داستان آهسته و مخرب اینترنتی توسط اتحادیههای کارگری، معیاری ایجاد کرد که بر اساس آن میتوان رسانههای دیجیتال بومی و روزنامهنگاری فناوری را آزمایش کرد. آیا این رسانه ها به چنین رویدادهایی پاسخ خواهند داد؟ اگرچه واکنش آنها با احتیاط و احتیاط همراه بود، شاید تا حدی به این دلیل که از نظر اقتصادی شکنندهتر بودند یا تجربه زیادی از تحت فشار قرار گرفتن نداشتند، اما دلگرم کننده بود. رگه هایی از روحیه انتقادی و سنت روزنامه نگاری ایرانی در آنها به چشم می خورد. بعدها که علاوه بر انعکاس اخبار خارجی، سرویس خبری ایران را تقویت و توسعه دادند، بیشتر تشویق شدند.
در این میان اتفاق دیگری افتاد؛ تعدادی از خبرنگاران همکار که در رسانه های سنتی کار می کردند وارد این رسانه های دیجیتال بومی شدند. قبلاً اعتقاد بر این بود که این رسانه های فناوری که اکوسیستم را پوشش می دهند مانند قلعه ای با دیوارهای بلند هستند که به سختی اجازه ورود هیچ یک از رسانه های بیرونی را به این قلعه می دادند. شکاف عمیقی بین این رسانه ها و روزنامه ها، خبرگزاری ها و وب سایت های خبری سنتی دیده شد. اما با ورود چند خبرنگار با تجربه در مطبوعات و خبرگزاری های سنتی به رسانه های تخصصی حوزه فناوری، بخشی از شکاف ها از بین رفته و تا حدودی نوعی آمیختگی بین این دو محیط رسانه ای ایجاد شده است. معلوم می شود که نه روزنامه نگاران سنتی عجیب و غریب هستند و نه روزنامه نگاران جوان فناوری نابغه ای هستند که دنیای خارج از تخصص خود را می شناسند. این آمیختگی باعث هم افزایی شده است، هرچند این فاصله همچنان محسوس است و بد نیست که رسانه های بومی در عصر اینترنت در فعالیت های اتحادیه های روزنامه نگاری و جشنواره های رسانه ای حضور بیشتری داشته باشند و نقش های برجسته تری در زبان ایرانی ایفا کنند. جهان روزنامه نگاری. بدین ترتیب دایره مخاطبان حرفهای روزنامهنگاری در ایران گسترش مییابد و امید و نشاط نسل جوان و با انگیزه به عرصههای خبری رسانههای سنتی گسترش مییابد که در صحرای روزنامهنگاری سنتی اجتماعی و سیاسی تنها بر آنها افزوده خواهد شد. ترس از هر کجا و رفتن دنیای رسانه بزرگتر از این حرف هاست و مرزهای روزنامه نگاری ایران می تواند بسیار فراتر از مرزهای کنونی باشد.
تشویق و تغییر دیدگاه رسانههای اینترنتی بومی زمانی که در چندین رسانه فناوری حضور داشتم و از نزدیک با آنها آشنا شدم، معتدلتر بود، متوجه شدم که روزنامهنگاری گستردهتر از آن چیزی است که زمانی تصور میکردم و برای انجام کار حرفهای پذیرفته بودم. روزنامه نگاری به هر شکلی که باشد دارای اصولی است که اگر بتوان در سیستم رسانه ای توسعه نیافته و پر از تناقضات و ضعف های ایران به میزان استانداردی از آنها پیروی کرد، باید آن را پذیرفت و به ماندگاری رسانه ای که اساس این روزنامه نگاری است راضی بود. به همین مناسبت است که می توان از ثبات و پایداری دیجیتاتو خوشحال شد، به این نوع روزنامه نگاری امیدوار بود و دهمین سالگرد آن را تبریک گفت.